ديوان اشعار حافظ
ساقیا آمدن عید مبارک بادت
ساقیا آمدن عید مبارک بادت

وان مواعید که کردی مرواد از یادت

در شگفتم که در این مدت ایام فراق

برگرفتی ز حریفان دل و دل می‌دادت

برسان بندگی دختر رز گو به درآی

که دم و همت ما کرد ز بند آزادت

شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست

جای غم باد مر آن دل که نخواهد شادت

شکر ایزد که ز تاراج خزان رخنه نیافت

بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت

چشم بد دور کز آن تفرقه‌ات بازآورد

طالع نامور و دولت مادرزادت

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح

ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

تفسیر غزل:
به عهدی که بسته ای وفا کن تا روزگارت مثل عید همیشه خوش و بهاری باشد. غم از دلت بیرون می رود و جای آن را شادی می گیرد. همت داشته باش. طالع تو بسیار روشن است. شکر خدا را بجا بیاور زیرا خزان به زندگی تو راه ندارد. و از این فرصتی که به دست آورده ای نهایت استفاده را ببر.
چهارشنبه بیست و هفتم 6 1398
(0) نظر
برچسب ها :
X