صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن
دور فلک درنگ ندارد شتاب کن
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام باده گلگون خراب کن
خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد
گر برگ عیش میطلبی ترک خواب کن
روزی که چرخ از گل ما کوزهها کند
زنهار کاسه سر ما پرشراب کن
ما مرد زهد و توبه و طامات نیستیم
با ما به جام باده صافی خطاب کن
کار صواب باده پرستیست حافظا
برخیز و عزم جزم به کار صواب کن
تفسیر غزل:
بیشتر از این به مال و ثروتی که داری تکیه نکن و به آن مغرور نشو چون مال مثل خورشید از شرق طلوع می کند و از غرب افول می نماید یاد روزی باش که قرار است کوله باری از رفتارهایت را به آخرت ببری پس کارهای شایسته انجام بده به نیایش خدا بپرداز دلت را هم صاف کن که خدا با توست.