ديوان اشعار حافظ
ای خونبهای نافه چین خاک راه تو
ای خونبهای نافه چین خاک راه تو

خورشید سایه پرور طرف کلاه تو

نرگس کرشمه می‌برد از حد برون خرام

ای من فدای شیوه چشم سیاه تو

خونم بخور که هیچ ملک با چنان جمال

از دل نیایدش که نویسد گناه تو

آرام و خواب خلق جهان را سبب تویی

زان شد کنار دیده و دل تکیه گاه تو

با هر ستاره‌ای سر و کار است هر شبم

از حسرت فروغ رخ همچو ماه تو

یاران همنشین همه از هم جدا شدند

ماییم و آستانه دولت پناه تو

حافظ طمع مبر ز عنایت که عاقبت

آتش زند به خرمن غم دود آه تو

تفسیر غزل:
دوستان و یاران را فراموش نکن و از آنها دور نشو. دلسرد و مأیوس نباش و با اندک دلخوری و ناراحتی از روزگار، خود را آزار نده. شاد باش و دنیا را به خوشی و لذت بگذران.
شنبه بیستم 7 1398
(0) نظر
برچسب ها :
X