تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو
پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو
ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز
کز سر صدق میکند شب همه شب دعای تو
من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان
قال و مقال عالمی میکشم از برای تو
دولت عشق بین که چون از سر فقر و افتخار
گوشه تاج سلطنت میشکند گدای تو
خرقه زهد و جام می گر چه نه درخور همند
این همه نقش میزنم از جهت رضای تو
شور شراب عشق تو آن نفسم رود ز سر
کاین سر پرهوس شود خاک در سرای تو
شاهنشین چشم من تکیه گه خیال توست
جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو
خوش چمنیست عارضت خاصه که در بهار حسن
حافظ خوش کلام شد مرغ سخنسرای تو
تفسیر غزل:
این همه صبر و کوشش و استقامتی که در راه رسیدن به مقصود تحمل کرده ای، ثمره ی خوب و مساعدی در پی خواهد داشت. برای رسیدن به مقصود از هر راهی که می توانی بهره بگیر، به شرط آنکه به دیگران صدمه نزنی. هوا و هوس را از وجود خود پاک کن و عاشقانه و صادقانه به هدف خود ایمان داشته باش.