ديوان اشعار حافظ
مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو
مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو

جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو

غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی

نگارین گلشنش روی است و مشکین سایبان ابرو

هلالی شد تنم زین غم که با طغرای ابرویش

که باشد مه که بنماید ز طاق آسمان ابرو

رقیبان غافل و ما را از آن چشم و جبین هر دم

هزاران گونه پیغام است و حاجب در میان ابرو

روان گوشه گیران را جبینش طرفه گلزاریست

که بر طرف سمن زارش همی‌گردد چمان ابرو

دگر حور و پری را کس نگوید با چنین حسنی

که این را این چنین چشم است و آن را آن چنان ابرو

تو کافردل نمی‌بندی نقاب زلف و می‌ترسم

که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو

اگر چه مرغ زیرک بود حافظ در هواداری

به تیر غمزه صیدش کرد چشم آن کمان ابرو

تفسیر غزل:
به خاطر مسائل مادی از خداوند دور شده اید. هر چند که تلاش کرده اید اما به جای اینکه به هدف نزدیکتر شوید از آن دور شده اید و این نشانه ی سست شدن ایمانتان است. باز هم به خدا توکل کنید. راه راست برایتان روشن می شود و حسودان و رقیبان شکست می خورند.
شنبه بیستم 7 1398
(0) نظر
برچسب ها :
X