ديوان اشعار حافظ
خنک نسیم معنبر شمامه‌ای دلخواه
خنک نسیم معنبر شمامه‌ای دلخواه

که در هوای تو برخاست بامداد پگاه

دلیل راه شو ای طایر خجسته لقا

که دیده آب شد از شوق خاک آن درگاه

به یاد شخص نزارم که غرق خون دل است

هلال را ز کنار افق کنید نگاه

منم که بی تو نفس می‌کشم زهی خجلت

مگر تو عفو کنی ور نه چیست عذر گناه

ز دوستان تو آموخت در طریقت مهر

سپیده دم که صبا چاک زد شعار سیاه

به عشق روی تو روزی که از جهان بروم

ز تربتم بدمد سرخ گل به جای گیاه

مده به خاطر نازک ملالت از من زود

که حافظ تو خود این لحظه گفت بسم الله

تفسیر غزل:
از دوستان و همنشینان بد احتراز کن و دوستان مشفق را بشناس. در هر کار با دقت و تعمق پیش برو. مهر و وفای خود را به دیگران اثبات کن تا نظر مثبتی نسبت به تو داشته باشند.
شنبه بیستم 7 1398
(0) نظر
برچسب ها :
X