ديوان اشعار حافظ
ز دلبرم که رساند نوازش قلمی
ز دلبرم که رساند نوازش قلمی

کجاست پیک صبا گر همی‌کند کرمی

قیاس کردم و تدبیر عقل در ره عشق

چو شبنمی است که بر بحر می‌کشد رقمی

بیا که خرقه من گر چه رهن میکده‌هاست

ز مال وقف نبینی به نام من درمی

حدیث چون و چرا درد سر دهد ای دل

پیاله گیر و بیاسا ز عمر خویش دمی

طبیب راه نشین درد عشق نشناسد

برو به دست کن ای مرده دل مسیح دمی

دلم گرفت ز سالوس و طبل زیر گلیم

به آن که بر در میخانه برکشم علمی

بیا که وقت شناسان دو کون بفروشند

به یک پیاله می صاف و صحبت صنمی

دوام عیش و تنعم نه شیوه عشق است

اگر معاشر مایی بنوش نیش غمی

نمی‌کنم گله‌ای لیک ابر رحمت دوست

به کشته زار جگرتشنگان نداد نمی

چرا به یک نی قندش نمی‌خرند آن کس

که کرد صد شکرافشانی از نی قلمی

سزای قدر تو شاها به دست حافظ نیست

جز از دعای شبی و نیاز صبحدمی

تفسیر غزل:
تردید و دودلی را کنار بگذار و با اراده ای محکم شروع به کار کن. با کسی که تجربه دارد مشورت کن تا آنکه ناگهان دچار دردسر و شکست نشوی. از مشکلات راه نترس. هیچ کاری به آسانی به دست نمی آید و به نتیجه نمی رسد. خدا را فراموش نکن و به او توکل کن تا با آرامش روحی به کار خود ادامه بدهی.
سه شنبه بیست و سوم 7 1398
(0) نظر
برچسب ها :
X