ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی
سود و سرمایه بسوزی و محابا نکنی
دردمندان بلا زهر هلاهل دارند
قصد این قوم خطا باشد هان تا نکنی
رنج ما را که توان برد به یک گوشه چشم
شرط انصاف نباشد که مداوا نکنی
دیده ما چو به امید تو دریاست چرا
به تفرج گذری بر لب دریا نکنی
نقل هر جور که از خلق کریمت کردند
قول صاحب غرضان است تو آنها نکنی
بر تو گر جلوه کند شاهد ما ای زاهد
از خدا جز می و معشوق تمنا نکنی
حافظا سجده به ابروی چو محرابش بر
که دعایی ز سر صدق جز آن جا نکنی
تفسیر غزل:
مراقب رفتار و اعمال خود باش و در تصمیم های خود اندیشه و تعمق بیشتری داشته باش تا نادم و پشیمان نشوی. به کسانی که به تو احتیاج دارند، کمک کن و از آنان مراقبت کن تا در هنگام نیاز، خود را تنها و بی کس احساس نکنی.