ديوان اشعار حافظ
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را

که سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را

شکرفروش که عمرش دراز باد چرا

تفقدی نکند طوطی شکرخا را

غرور حسنت اجازت مگر نداد ای گل

که پرسشی نکنی عندلیب شیدا را

به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر

به بند و دام نگیرند مرغ دانا را

ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست

سهی قدان سیه چشم ماه سیما را

چو با حبیب نشینی و باده پیمایی

به یاد دار محبان بادپیما را

جز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیب

که وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را

در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ

سرود زهره به رقص آورد مسیحا را

تفسیر غزل:
غرور و تکبر را در زندگی از خود بران و با دوستان و آشنایان مهربان باش و در هنگام بی نیازی و آسایش به فکر سختی و مشقت زندگی دیگران هم باش. با مهربانی و دوستی و با یاری دیگران می توانی زندگی راحتی داشته باشی. با مردم متکبر و خودپسند همنشینی نکن.
سه شنبه چهارم 2 1397
(0) نظر
برچسب ها :
X